مجله نبات کوچولو شماره 75

مجله نبات کوچولو شماره 75 با سروده‌ای از طیبه شامانی به نام «برف» آغاز می‌شود و در آن بارش نعمت الهی برف را از خداوند طلب می‌کند. در ادامه، ناصر کشاورز دو شعر «راننده» و «نجار» را سروده و کودک را با این دو حرفه آشنا کرده است. «چقدر حرف» داستان پاپیلو را می‌گوید که در جستجوی دوست صمیمی ست. «گل‌سر نوشین» نیز از روزی می‌گوید که نوشین پنجره را باز می‌کند و پروانه‌ای روی موهایش می‌نشیند اما زمانی می‌رسد که باید پروانه را به طبیعت بفرستد. کودک در این داستان با مفهوم «از دست دادن» آشنا می‌شود و آن را به عنوان قسمتی از زندگی می‌شناسد. طیبه شامانی در شعر «سلام کفشدوزک»، کودک را با زیست کفشدوزک آشنا می‌کند و در صفحات بعد نیز نقاشی بچه‌ها از کفشدوزک ذهنی‌شان با نام خودشان چاپ شده است.

«با دارچینی» مانند شماره‌های دیگر، ساخت عروسک‌های نمایشنامه را آموزش می‌دهد. در مجله نبات کوچولو شماره 75 نیز ساخت عروسک‌های نمایش «مهمان‌های ناخوانده آموزش داده شده است. این عروسک‌ها با استفاده از وسایل ساده و دردسترس مانند مقوا، پارچه و چسب ساخته می‌شود. نمایشنامه‌ی مشهور و قدیمی «مهمان‌های ناخوانده» شخصیت‌های مختلفی دارد که علاوه بر آموزش کارگروهی به کودکان، لحظات شادی را برای آن ها می‌سازد. شعر «لیف»، تخیل را در کودک به رسمیت شناخته و نت‌های موسیقی مکتوب آن، شعر را برای کودکان علاقه‌مند متمایز کرده است. «هاپوپو»، داستانی بدون متن است که فقط با تصاویر روایت می‌شود و تخیل را در کودک افزایش می‌دهد همچین به پرورش خلاقیت او نیز کمک شایانی می‌کند. 

«سنجاقک» در مجله نبات کوچولو شماره 75 دو کتاب «پیف، پاف، پوف» نوشته‌ی ناصر کشاورز و «روز جیغ بزرگ» نوشته‌ی ربکا پترسون را معرفی کرده است. شعر «سُرسُره‌ی قد بلند» و «خوردنی»، سروده‌‌ی مریم زرنشان مهارت اجتماعی و فردی «نه گفتن» را به رسمیت شناخته و کودک را به تمرین آن تشویق می‌کند. کتاب «واندا و آدم فضایی» نوشته‌ی سو هندرا ست که بهارک عضدی آن را برای این شماره از مجله ترجمه کرده است. این کتاب تحت داستانی با همین نام و صفحات و تصویرگری‌های نسخه‌ی اصلی در مجله‌ی نبات کوچولو منتشر شده است. این داستانی درباره‌ی دوستی با وجود تفاوت‌هاست؛ به عبارت دیگر تفاوت‌ها را مانع ایجاد دوستی نمی‌داند. «غذاهای گیاهی»، بخش‌های متخلفی از گیاهان مانند گل، برگ، ساقه و ریشه‌‌ی گیاهانی که خوراکی هستند را با استفاده از تصاویر معرفی می‌کند. افسانه‌ شعبان‌نژاد در شعر «مادربزرگم را دوست دارم» تفریحات کودک با مادربزرگش را روایت می‌کند و در این روز به هر دوی آن‌ها خوش می‌گذرد و لحظات خوبی را با یکدیگر می‌گذرانند.